من همینم که هستم!گفته می شود خطرناک ترین جمله این است: «من همینم که هستم.» در این جمله کوتاه می توانیم غرور، لجاجت، خودرایی، خودخواهی، درجا زدن و به تدریج راندن آدم ها از اطراف خود را حس کنیم.
اگر من و شما هم به طور غیرمستقیم یا ناخواسته این جمله در ذهن مان نقشی دارد، باید بسیار مراقب باشیم که از دام رکود، سکون و فسیل شدن رهایی یابیم.
انسان های بزرگ حتی از کودکان هم درس می گیرند. اساتید خبره و باتجربه بیشتر از واژه «نمی دانم» استفاده می کنند. دانشمندان توانمند در بسیاری از موارد می گویند: «در تخصص من نیست» و انسان های وارسته بیشتر اوقات سکوت می کنند و می گویند: «نظر شما چیست؟»
راز تغییر در احساس نیاز به تغییر و پرهیز از احساس خودکامگی و برترین بودن است.
"رهایی از گذشته"
دو اردک بعد از دعوایی که هیچوقت زیاد طول نمیکشد، از هم جدا میشوند و در جهت مخالف هم شنا میکنند. بعد هر یک از اردکها چند بار بالهایش را به شدت به هم میزند و انرژی مازادی را که در طول دعوا در او جمع شده، آزاد میکند. آنها بعد از به هم زدن بالهایشان با آرامش روی آب شناور میشوند، مثل این که هیچ اتفاقی نیفتاده است.
اگر اردک، ذهن انسان را داشت، این درگیری را با فکر کردن و داستانسازی دربارهی آن زنده نگه میداشت. داستان اردک احتمالا این میشد: «باور نمیکنم چنین کاری کرده باشد. تا چند سانتیمتری من جلو آمد. فکر میکند برکه مال اوست. اصلاً ملاحظهی حریم مرا نمیکند. دیگر هرگز به او اعتماد نخواهم کرد. دفعهی بعد برای اذیت و آزار من کاردیگری خواهد کرد. مطمئنم از حالا دارد توطئهچینی میکند. ولی من دیگر نمیتوانم تحمل کنم. درسی به او میدهم که هرگز فراموش نکند.»... اگر اردک دارای ذهن انسان بود،چهقدر زندگی برایش دشوار میشد...
درسی که اردک به ما میآموزد این است:
بالهایت را به هم بزن
ماجرا را رها کن
و به تنها مکان قدرت یعنی زمان حال برگرد.
]]>