بهترین داستان ها و سرگرمی ها مجموعه ای از بهترین داستان ها و سرگرمی های متنوع و خواندنی مطالب اخیر
آرشیو وبلاگ
نویسندگان
پرنده غافل است از اینکه تندباد میرسد و اینچنین که اینهمه زِ عشق رنج میبرند چراغ و چشمِ آسمان! ستارهها تو، ماه، تو ادامه مطلب نوع مطلب : شعرهای خوندنی، عاشقانه، برچسب ها : شعر، نجمه زارع، این پست تقدیم به دوستی که درخواست کمک کرده بود ... متشکرم به خاطر بی توجهی ات از تو متشکرم! چون به من یاد دادی به خودم توجه کنم و اعتمادبه نفسم را بالا ببرم. به خاطر بی علاقگی ات از تو متشکرم! چون به من یاد دادی علایقم را بشناسم و آن ها را بارور کنم. به خاطر بی تفاوتی ات از تو متشکرم! چون به من یاد دادی ارزش سخنانم را بدانم، علم خود را افزون و سخنانم را پربارتر کنم. به خاطر منفی بافی ها و ایرادهایت از تو متشکرم! چون به من یاد دادی انرژی های مثبتم را افزایش دهم و زیبایی ها را ببینم. به خاطر بدی هایت از تو متشکرم! چون به من یاد دادی خوبی های دیگران را ببینم و تا می توانم، خوبی کنم. به خاطر گله ها و شکایت هایت از تو متشکرم! چون به من یاد دادی تا زنده ام، زندگی کنم ![]() نوع مطلب : عاشقانه، شعرهای خوندنی، برچسب ها : متشکرم، احساس، شعر، چشماتو بستی و حرفی نمیزنی ![]() مثل همیشه باز تنها و بی منی مثل غریبه ها خاموش و ساکتی نابود میشم از این حس ناتنی بی حوصله شدی درگیر رخوتی خوابت نمیببره بی هیچ علتی بی هیچ علتی با من بدی ولی من قانعم به این ، هر جور راحتی هر جور راحتی ، هر جور بهتره این لحظه ها فقط ، ای کاش بگذره ای کاش میشد از این لحظه ها برید این سایه ها رو کشت این لحظه رو ندید ای کاش دلهره با من عجین نبود ای کاش میشد از خنده به تو رسید نوع مطلب : شعرهای خوندنی، برچسب ها : شعر، شعر زیبا، خبر به دورترین نقطه ی جهان برسد
نخواست او به من خسته بی گمان برسد ![]() شكنجه بیشتر از این؟ كه پیش چشم خودت كسی كه سهم تو باشد به دیگران برسد چه می كنی؟ اگر او را كه خواستی یك عمر به راحتی كسی از راه ناگهان برسد رها كنی برود از دلت جدا باشد به آن كه دوست ترش داشته به آن برسد رها كنی برود و دو تا پرنده شوند خبر به دورترین نقطه ی جهان برسد گلایه ای نكنی بغض خویش را بخوری كه هق هق تو مبادا به گوششان برسد خدا كند.. نه ... نفرین نمی كنم... نكند به او كه عاشق او بوده ام زیان برسد خداكند فقط این عشق از سرم برود خداكند كه فقط زود آن زمان برسد. شاعر جوان زنده یاد نجمه زارع نوع مطلب : برچسب ها : شعر، شعر عاشقانه، نجمه زارع، برام هیچ حسی شبیه تو نیست کنار تو درگیر ارامشم
همین از تمام جهان کافیه همین که کنارت نفس میکشم برام هیچ حسی شبیه تو نیست تو پایان هر جستوجو منی تماشای تو عین ارامشه تو زیباترین ارزوی منی ![]() از این عادت با تو بودن هنوز ببین لحظه لحظم کنارت خوشه همین عادت با تو بودن یه روز اگه بیتو باشم منو میکشه یه وقتایی اینقد حالم بده که میپرسم از هرکسی حالتو یه روزایی حس میکنم پشت من همه شهر میگرده دنبال تو منو از این عذاب رها نمیکنی کنارمی به من نگاه نمیکنی تمام قلب تو به من نمیرسه همین که فکرمی برای من بسه نوع مطلب : عاشقانه، شعرهای خوندنی، برچسب ها : عاشقانه، عادت با تو بودن، متن ترانه، شعر، لحظه ای چشم من افتاد به ماه نه سپید نه سیاه نه به مانند گل نرگس مست یاد دوران خوش عاشقی ام افتادم... ![]() اما چشمهارا بستم توبه کردم که دگر خاطره ها را به جائی نبرم به کسی حرف نزنم و به بجز وسوسه هایم به دلی دست نزنم صبر کن زود نرو آخرین شعرو غزلهای مرا خوب بخوان و قسم میخورم اینجا به ماه به همین بغض شکسته که درون قفس خاطراه هایم تورا زنده به گور خواهم کرد! و همه میدانند که چنین بدرقه ای... بدترین فاجعه ی زندگی ات خواهد بود... نوع مطلب : عاشقانه، شعرهای خوندنی، برچسب ها : شعر، بدرقه، اشعار عاشقانه، چرا مردم قفس را آفریدند؟ ... چرا پروانه را از شاخه چیدند؟ چرا پروازها را پر شكستند؟ ... چرا آوازها را سر بریدند؟ پس از كشف قفس، پرواز پژمرد ... سرودن بر لب بلبل گره خورد كلاف لاله سر در گم فرو ماند ... شكفتن در گلوی گل گره خورد چرا نیلوفرِ آواز بلبل ... به پای میله های سرد پیچید؟ چرا آواز غمگین قناری ... درون سینه اش از درد پیچید؟ چرا لبخند گل پرپر شد و ریخت؟ ... چه شد آن آرزوهای بهاری؟ چرا در پشت میله خط خطی شد ... صدای صاف آواز قناری؟ چرا لای كتابی، خشك كردند ... برای یادگاری پیچكی را؟ به دفترهای خود سنجاق كردند ... پر پروانه و سنجاقكی را؟ خدا پر داد تا پرواز باشد ... گلویی داد تا آواز باشد خدا می خواست باغ آسمان ها ... به روی ما همیشه باز باشد خدا بال و پر و پروازشان داد ... ولی مردم درون خود خزیدند خدا هفت آسمان باز را ساخت ... ولی مردم قفس را آفریدند.... ![]() نوع مطلب : عاشقانه، برچسب ها : قفس، باران، شعر، ![]() قاصدک ! هان ، چه خبر آوردی ؟
از کجا وز که خبر آوردی ؟ خوش خبر باشی ، اما ،اما گرد بام و در من بی ثمر می گردی انتظار خبری نیست مرا نه ز یاری نه ز دیار و دیاری باری برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کس برو آنجا که تو را منتظرند قاصدک در دل من همه کورند و کرند دست بردار ازین در وطن خویش غریب قاصد تجربه های همه تلخ با دلم می گوید که دروغی تو ، دروغ که فریبی تو. ، فریب قاصدک هان ، ولی ... آخر ... ای وای راستی ایا رفتی با باد ؟ با توام ، ای! کجا رفتی ؟ ای راستی ایا جایی خبری هست هنوز ؟ مانده خکستر گرمی ، جایی ؟ در اجاقی طمع شعله نمی بندم خردک شرری هست هنوز ؟ قاصدک ابرهای همه عالم شب و روز در دلم می گریند . نوع مطلب : جذاب و خوندنی، شعرهای خوندنی، عاشقانه، برچسب ها : قاصدک( شعری از اخوان ثالث)، مهدی اخوان ثالث، شعر، قاصدک، ![]() پاییز زیباست ... برای با تو بودن ... زیبا ترین قاب خاطره هایم را بر فراز روح لطیفم می آویزم .. و قدم در قاب جاده عشق و دوستی را با تو تا بی نهایت ادامه خواهم داد .... وقتی تو باشی .. با بودن تو انگار همه چیز هست اشک هایم را از پهنای صورت بر فراز آسمان می نشانم .. روز ها بی تو انگار معنایی ندارد .. تمام این روز ها و این لحظه ها آرزوی ددیدار روح بلندت و و بودنت و جاودانه ماندن عشق سبزت را در جان و دل میپرورانم .. آری پاییز زیباست .. با تو .. سراسر رنگ و امید و زیبایی ست .. با تو با تو نوع مطلب : جذاب و خوندنی، عاشقانه، برچسب ها : پاییز، عشق، عاشقانه، زیبا، من، تو، عشقپاک، رنگین عشق، قاب پاییز، راه تو، زیبایی عشق، پاییز رنگین، زیبایی پاییز، شعر، عاشقانه ها، تو و عشق، من و عشق، پاییز عشق، برای با تو بودن، اشک، اشتیاق، رنگ امید، امیدواری، امید عشق، زیبایی عشق ئ، آرزو، آرزوی دیدار، صورت، اشک چشم، اشک صورت، آسمان، آسمان عشق، با تو، با هم، صورت زیبا، اشک اشتیاق، نوشته ها، سایت تفریحی،
من از خود دلگیرم و از حرفها و دلتنگی هایم و از بی قراری های همیشگی از این حرفهای تكراری كه نه من از حرفهای تازه ، دلگیرم نمی دانم كه ذهن من چرا اینگونه تنها است كه انگار عالمی دارد و دیگر حرفهای كهنه هم تازه می گردند و بیزارم نه از دنیای رنگارنگ انسانها كه از دنیای یكرنگ نفسهایم و از ثانیه های یكسان گذشتن ها كه دلتنگم زِ هجرت نه من از رسیدن های دیر هنگام ، دلتنگم شاعر: نگین افشاری وبلاگ : آفتابگردون
نوع مطلب : عاشقانه، شعرهای خوندنی، برچسب ها : دلگیر، شعر، اشعار، عشق، عاشقانه، دلگیری، من، تو، انسان ها، شیشه دل را شکستن احتیاجش سنگ نیست .. این دل ما با نگاهی سرد پرپر می شود .. نوع مطلب : عاشقانه، شعرهای خوندنی، برچسب ها : شیشه دل، شعر، عاشقانه، دلم گرفته است دلم گرفته است به ایوان می روم و انگشتانم را بر پوست كشیده شب می كشم چراغهای رابطه تاریكند چراغهای رابطه تاریكند كسی مرا به آفتاب معرفی نخواهد كرد كسی مرا به میهمانی گنجشكها نخواهد برد پرواز را به خاطر بسپار پرنده مردنی است. نوع مطلب : مطالب طنز، شعرهای خوندنی، برچسب ها : اشعار، شعر، فروغ، فروغ فرخزاد، poem، اشعار فروغ، پرواز، پرواز را به خاطر بسپار، موضوعات
تبلیغات پیوندهای روزانه
پیوندها آمار وبلاگ
امکانات جانبی |
||